تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه افتاد. او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد و اگر چه روز ها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذراند اما کسی نمی آمد. سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و داراییهای اندکش را در آن نگه دارد. اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون آمده بود به هنگام برگشتن دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متاسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود. از شدت خشم و اندوه در جا خشکش زد............. فریاد زد: خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟ صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته از نجات دهنده گانش پرسید: شما از کجا فهمیدید که من این جا هستم؟؟؟ آنها جواب دادند: ما متوجه علایمی که با دود می دادی شدیم. وقتی که اوضاع خراب میشود نا امید شدن آسان است. ولی ما نباید دلمان را ببازیم............ چون حتی در میان درد و رنج دست خدا در کار زندگی مان است. پس به یاد داشته باش در زندگی اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد ممکن است دود های برخاسته از آن علایمی باشد که عظمت و بزرگی خداوند را کمک می خواند
تفاوت زن و مرد را در تصاویر بدون شرح ببینید
30 کار 30 ثانیه ای برای داشتن زندگی بهتر
مرکز آموزش بزرگسالان برگزار میکند
در حسرت زیبایی های کنار خیابان
هرگز نا امید نشو! نشانه ها را دریاب
13654 بازدید
10 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
25 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian